ایکیگای (Ikigai) واژهای ژاپنی است که به معنای “دلیل برای زندگی” یا “دلیل برای بیدار شدن در صبح” ترجمه میشود. این مفهوم نشان میدهد که هر فرد دلیلی دارد که او را به زندگی و تلاش بیشتر هدایت میکند.
در فرهنگ ژاپن، ایکیگای یکی از اصلیترین دلایل شادی و رضایت در زندگی به شمار میرود. برخلاف بسیاری از مفاهیم غربی که بیشتر بر دستاوردهای بیرونی تمرکز دارند، ایکیگای بیشتر به انگیزههای درونی و یافتن تعادل بین زندگی شخصی و حرفهای توجه دارد.
نکته مهم: ایکیگای تنها یک مفهوم فلسفی نیست بلکه در زندگی واقعی ژاپنیها نقش پررنگی دارد. این مفهوم به ویژه در ناحیه اوکیناوا (Okinawa)، که به داشتن تعداد زیادی از افراد صد ساله مشهور است، بسیار مورد توجه قرار گرفته و به عنوان یکی از دلایل طول عمر و سلامت جسمی و روحی مردم این منطقه شناخته میشود.
ایکیگای به زبان ساده به معنای یافتن دلیل یا انگیزهای برای زندگی است؛ ترکیبی از علاقه، مهارت، نیازهای جامعه و کسب درآمد. ایکیگای همان چیزی است که شما را هر روز صبح با انگیزه بیدار میکند و به زندگیتان معنا و هدف میبخشد.
ریشههای ایکیگای در فرهنگ ژاپنی
ایکیگای یک مفهوم ریشهدار در فرهنگ و فلسفه ژاپنی است. این واژه از دو بخش تشکیل شده است:
- “ایکی” (生き) به معنای زندگی یا زنده بودن
- “گای” (甲斐) به معنای ارزش یا دلیل
بنابراین، ایکیگای به طور مستقیم به “دلیل برای زنده بودن” یا “چیزی که به زندگی شما ارزش میدهد” ترجمه میشود. این مفهوم نشاندهنده چیزهایی است که شما را به تلاش بیشتر در زندگی وادار میکند و به زندگیتان معنا میدهد.
در فرهنگ ژاپنی، مردم به دنبال چیزهایی هستند که نه تنها برای خودشان بلکه برای جامعه نیز مفید باشند. ایکیگای این اعتقاد را تقویت میکند که یک زندگی پر از شادی و رضایت از طریق یافتن ترکیبی از علاقه، مهارت، نیازهای جامعه و شغل معنادار به دست میآید. این ترکیب میتواند زندگی فرد را بهبود بخشد و باعث طول عمر و افزایش سلامت جسمی و روحی شود.
فرهنگ اوکیناوا و ایکیگای
در ژاپن، منطقه اوکیناوا به طور ویژه به عنوان مهد ایکیگای شناخته میشود. اوکیناوا یکی از مناطق “آبی” جهان است که به داشتن جمعیتی با طول عمر بالا و سبک زندگی سالم شهرت دارد. تحقیقات نشان دادهاند که ایکیگای یکی از اصلیترین دلایل طول عمر مردم اوکیناوا است. در این منطقه، افراد نه تنها به دنبال خوشحالی و رضایت شخصی هستند، بلکه نقش فعالی در جامعه خود ایفا میکنند و از طریق مشارکت در فعالیتهای اجتماعی، سلامتی روحی و جسمی خود را حفظ میکنند.
فلسفه ایکیگای و طول عمر
این فلسفه ارتباط نزدیکی با مفهوم “raison d’être” (دلیل وجود) در فرهنگ غربی دارد، اما با تفاوتهایی که ایکیگای را منحصر به فرد میکند. در فرهنگ ژاپنی، ایکیگای صرفاً به معنای داشتن یک هدف نیست، بلکه به معنای یافتن یک تعادل بین آنچه که به زندگی شما معنا میبخشد و آنچه که شما میتوانید به دیگران ارائه دهید است.
چهار عنصر کلیدی ایکیگای
ایکیگای از چهار عنصر کلیدی تشکیل شده است که با ترکیب و همپوشانی آنها، فرد میتواند به معنای واقعی زندگی و هدف خود دست یابد. این چهار عنصر عبارتند از:
آنچه دوست دارید (عشق)
این عنصر بر اساس علاقه و اشتیاق فردی است. به عبارت دیگر، شما باید چیزهایی را که از انجام دادنشان لذت میبرید و احساس رضایت عمیقی به شما میدهند شناسایی کنید. این علاقهها میتوانند مربوط به هر جنبهای از زندگی باشند؛ از فعالیتهای هنری، ورزشی، اجتماعی، یا حتی علایق شخصیتری مانند مطالعه، نوشتن یا طبیعتگردی.
مثال:
فرض کنید شخصی به نقاشی علاقهمند است و هر بار که قلممو را بر روی بوم میگذارد، احساس شادی و رضایت میکند. این علاقه به نقاشی ممکن است بخش مهمی از ایکیگای او را تشکیل دهد، زیرا به او انگیزه میدهد تا به زندگی خود با اشتیاق و خوشحالی ادامه دهد.
آنچه در آن مهارت دارید (استعداد)
این عنصر به مهارتها و تواناییهایی که شما در طول زندگی کسب کردهاید مربوط میشود. ممکن است شما در برخی زمینهها طبیعی و مستعد باشید، مانند موسیقی، نویسندگی، ریاضیات یا مهارتهای فنی. با تمرین و آموزش، این مهارتها میتوانند تقویت شوند و به شما در یافتن ایکیگای کمک کنند.
مثال:
فردی که در ریاضیات و تحلیل دادهها مهارت بالایی دارد، ممکن است در نقش یک تحلیلگر داده موفق باشد. اگر این فرد علاوه بر مهارتش به کار با دادهها علاقه داشته باشد، این مهارت میتواند بخشی از ایکیگای او را تشکیل دهد.
آنچه جهان به آن نیاز دارد (خدمت)
این عنصر به نقش شما در جهان و خدمتی که میتوانید به دیگران ارائه دهید اشاره دارد. ایکیگای نه تنها به علایق و تواناییهای شما مربوط میشود، بلکه باید با نیازهای جامعه و جهان نیز همخوانی داشته باشد. در واقع، ایکیگای شما زمانی کامل میشود که بتوانید با استفاده از علاقه و مهارتهایتان به بهبود زندگی دیگران کمک کنید.
مثال:
فرض کنید یک پزشک علاقه بسیاری به کمک به افراد نیازمند دارد و در زمینه درمان بیماریهای عفونی تخصص دارد. این پزشک میتواند مهارتهای خود را به کار گیرد تا به جامعهای که به خدمات پزشکی نیاز دارد خدمت کند، و این ترکیب نیاز جهانی و خدمت به دیگران بخشی از ایکیگای او خواهد بود.
آنچه میتوانید بابت آن پول دریافت کنید (شغل)
این عنصر نشاندهنده این است که ایکیگای شما باید قابلیت تبدیل شدن به یک منبع درآمد را داشته باشد. پیدا کردن شغلی که با علایق و مهارتهای شما هماهنگ باشد، بخش مهمی از ایکیگای است. شغل شما نه تنها باید نیازهای مالی شما را برآورده کند، بلکه باید شما را به زندگی بهتر هدایت کند.
مثال:
یک برنامهنویس کامپیوتر که به حل مسائل پیچیده و طراحی الگوریتمهای جدید علاقه دارد و در این زمینه مهارتهای بالایی دارد، میتواند از این مهارتها برای کسب درآمد و تبدیل شدن به یک حرفهای موفق در زمینه فناوری استفاده کند. این امر میتواند به او کمک کند تا ایکیگای خود را پیدا کند.
ایکیگای به عنوان تقاطع بین چهار عنصر کلیدی
ایکیگای به عنوان یک مفهوم، در نقطهی تقاطع بین این چهار عنصر قرار دارد. در واقع، ایکیگای شما زمانی به دست میآید که بتوانید آنچه دوست دارید، آنچه در آن مهارت دارید، آنچه جهان به آن نیاز دارد و آنچه میتوانید بابت آن پول دریافت کنید را با هم ترکیب کنید.
نمودار ایکیگای این همپوشانی را به خوبی نشان میدهد:
- شوق: جایی که علاقه و مهارت شما با هم تلاقی میکنند.
- رسالت: جایی که علاقه شما با نیازهای جهان همسو میشود.
- حرفه: جایی که مهارت شما با درآمدزایی تلاقی دارد.
- وظیفه: جایی که نیازهای جهانی و درآمدزایی با هم تطابق دارند.
وقتی این چهار عنصر به طور کامل با هم ترکیب شوند، شما در تقاطع آنها ایکیگای خود را خواهید یافت. این تقاطع همان نقطهای است که در آن شما هم لذت میبرید، هم خدمتی به جهان ارائه میدهید و هم در شغل خود موفق و راضی هستید.
مزایای داشتن ایکیگای در زندگی
داشتن ایکیگای تأثیرات مثبت زیادی بر زندگی فرد دارد. افرادی که ایکیگای خود را پیدا میکنند، نه تنها از نظر روحی و روانی بلکه از نظر جسمی نیز از مزایای آن بهرهمند میشوند. در ادامه به برخی از مهمترین مزایای داشتن ایکیگای در زندگی اشاره میکنیم:
- افزایش شادی و رضایت در زندگی
یکی از اصلیترین مزایای داشتن ایکیگای، افزایش سطح شادی و رضایت از زندگی است. وقتی افراد ایکیگای خود را پیدا میکنند، احساس میکنند که زندگیشان معنادار است و هر روز با هدفی بیدار میشوند. این احساس هدفمندی میتواند باعث کاهش استرس و افزایش حس رضایت درونی شود.
مثال:
فرض کنید فردی به آموزش دیگران علاقهمند است و به عنوان معلم فعالیت میکند. او هر روز با اشتیاق به مدرسه میرود و با آگاهی از اینکه در حال شکل دادن به آینده دانشآموزان است، احساس رضایت میکند. این معلم از شغل خود لذت میبرد و از اینکه میتواند تأثیری مثبت بر جامعه بگذارد، خوشحال است.
- افزایش تمرکز و انگیزه
کسانی که ایکیگای خود را پیدا کردهاند، معمولاً تمرکز بیشتری بر روی اهداف خود دارند و با انگیزه بیشتری به سمت تحقق آنها حرکت میکنند. وقتی شما دقیقاً بدانید که به دنبال چه چیزی هستید و چرا کاری را انجام میدهید، احتمال بیشتری وجود دارد که با اراده و پشتکار به مسیر خود ادامه دهید.
مثال:
ورزشکاری که به دویدن علاقه دارد و هدفش رسیدن به مسابقات المپیک است، نه تنها از دویدن لذت میبرد، بلکه هر روز با انگیزه بالایی برای بهبود عملکرد خود تلاش میکند. او میداند که هر قدم او را به هدفش نزدیکتر میکند و این آگاهی به او قدرت میدهد تا با تمرکز و انرژی بیشتری تمرین کند.
- تأثیر مثبت بر سلامت جسمی
تحقیقات نشان دادهاند که داشتن ایکیگای میتواند به بهبود سلامت جسمی کمک کند. افرادی که ایکیگای خود را پیدا کردهاند، به طور کلی سطح استرس پایینتری دارند و این امر به کاهش خطر بیماریهای مرتبط با استرس مانند بیماریهای قلبی و دیابت کمک میکند. همچنین، آنها سبک زندگی سالمتری دارند و از زندگی لذت بیشتری میبرند.
مثال:
در منطقه اوکیناوا که یکی از مناطق با طول عمر بالا در جهان است، بسیاری از افراد اظهار کردهاند که ایکیگای آنها نقش مهمی در حفظ سلامت جسمی و روحیشان داشته است. این افراد به فعالیتهای روزانه خود با اشتیاق میپردازند و احساس میکنند که هدفی برای زندگی دارند که به آنها انرژی بیشتری برای حفظ سلامتی میدهد.
- کاهش استرس و اضطراب
داشتن ایکیگای باعث میشود افراد با دیدگاه مثبتی به زندگی نگاه کنند و در برابر چالشها و مشکلات زندگی کمتر دچار اضطراب و استرس شوند. وقتی شما دلیلی برای زندگی دارید و میدانید که در حال انجام کاری هستید که به آن علاقهمندید و برای جهان مفید است، مشکلات روزمره کمتر به شما فشار میآورند.
مثال:
فرض کنید فردی که به کار با کودکان علاقه دارد، در یک مرکز خیریه برای کودکان بیسرپرست کار میکند. اگرچه این کار ممکن است گاهی اوقات چالشبرانگیز باشد، اما او با اشتیاق و رضایت به آن ادامه میدهد. این فرد با علم به اینکه کارش معنای عمیقی دارد و به دیگران کمک میکند، استرس کمتری را تجربه میکند.
- بهبود روابط اجتماعی و شخصی
ایکیگای نه تنها به فرد در پیدا کردن هدف شخصی کمک میکند، بلکه باعث بهبود روابط اجتماعی و شخصی او نیز میشود. افرادی که ایکیگای خود را پیدا میکنند، معمولاً روابط معنادارتری با دیگران دارند و بهتر میتوانند با افراد جامعه ارتباط برقرار کنند. آنها حس همدلی بیشتری دارند و تمایل دارند به دیگران کمک کنند.
مثال:
فردی که ایکیگای خود را در کمک به سالمندان پیدا کرده است، روابط عمیقتری با افراد مسنتر در جامعه خود ایجاد میکند. او به طور منظم به سالمندان سر میزند و با آنها وقت میگذراند، و این روابط معنادار به او حس خوشایندی از ارتباط و مسئولیت میدهد.
- افزایش طول عمر
تحقیقات نشان داده است که افرادی که ایکیگای خود را پیدا میکنند، معمولاً طول عمر بیشتری دارند. یکی از دلایل این موضوع، سطح پایینتر استرس و سبک زندگی سالمتر است که این افراد دارند. آنها به دلیل داشتن هدفی مشخص، با انگیزه بیشتری به زندگی نگاه میکنند و این امر میتواند به سلامت عمومی آنها کمک کند.
مثال:
در مطالعات انجام شده روی افراد مسن ژاپنی، مشخص شده که کسانی که ایکیگای خود را پیدا کردهاند، نه تنها زندگی طولانیتری دارند، بلکه از کیفیت زندگی بالاتری نیز برخوردارند. آنها به فعالیتهای روزانه خود با علاقه و انگیزه ادامه میدهند و این امر تأثیر مستقیمی بر سلامت جسمی و روحی آنها دارد.
چالشها و موانع در مسیر یافتن ایکیگای
پیدا کردن ایکیگای ممکن است در ابتدا ساده به نظر برسد، اما در واقعیت، این فرآیند با چالشها و موانعی همراه است که بسیاری از افراد با آنها مواجه میشوند. در ادامه به برخی از این چالشها و موانع اشاره میکنیم و راهکارهایی برای غلبه بر آنها ارائه میدهیم.
عدم شفافیت در علایق و خواستهها
یکی از اولین چالشهایی که بسیاری از افراد با آن روبرو میشوند، نداشتن درک دقیق از علاقهها و خواستههای خود است. گاهی ممکن است فرد از فعالیتهایی لذت ببرد اما نمیداند که آیا این علاقهها به اندازه کافی قوی هستند که بخشی از ایکیگای او شوند.
راهکار:
- برای شناخت دقیقتر از خود، زمانی را به تأمل و خودشناسی اختصاص دهید.
- فعالیتهای مختلفی را امتحان کنید تا ببینید کدام یک به شما بیشترین احساس رضایت را میدهد.
- از روشهای خودشناسی مانند مدیتیشن، نوشتن یادداشتهای روزانه یا گفتگو با افراد نزدیک و مورد اعتماد استفاده کنید.
مثال:
فرض کنید شما به چندین حوزه مختلف مانند عکاسی، موسیقی و آموزش علاقهمند هستید اما نمیدانید کدام یک واقعاً بخشی از ایکیگای شماست. در این حالت میتوانید هر یک از این فعالیتها را بیشتر امتحان کنید و بررسی کنید که کدام یک احساس رضایت عمیقتری به شما میدهد و به شما حس هدفمندی بیشتری القا میکند.
نداشتن مهارتهای کافی
گاهی افراد علاقهمند به یک زمینه خاص هستند اما در آن زمینه مهارت کافی ندارند. این موضوع میتواند به عنوان یک مانع برای رسیدن به ایکیگای عمل کند، زیرا شما نیاز دارید مهارتهای لازم را در زمینههای مورد علاقهتان تقویت کنید تا بتوانید از آنها بهرهبرداری کنید.
راهکار:
- آموزشهای لازم را برای تقویت مهارتهای خود دریافت کنید. دورههای آموزشی، کارگاهها و خودآموزی میتوانند به شما کمک کنند تا در زمینههای مورد علاقهتان ماهرتر شوید.
- با تمرین و پشتکار میتوانید مهارتهای خود را در هر زمینهای تقویت کنید. صبر و تلاش کلید موفقیت است.
مثال:
فردی که به نوشتن داستانهای کوتاه علاقه دارد اما هنوز مهارتهای لازم برای نوشتن داستانهای خوب را ندارد، میتواند با شرکت در کارگاههای نویسندگی یا خواندن کتابهای آموزشی در این زمینه مهارتهای خود را بهبود دهد. با تمرین و پشتکار، این فرد میتواند به ایکیگای خود دست یابد.
ترس از شکست
یکی دیگر از چالشهای رایج در مسیر یافتن ایکیگای، ترس از شکست است. بسیاری از افراد از اینکه در مسیر دنبال کردن علاقهها و اهداف خود شکست بخورند، میترسند. این ترس میتواند باعث شود که افراد به جای تلاش برای پیدا کردن ایکیگای خود، در همان وضعیت فعلی باقی بمانند و هیچ تغییری در زندگی خود ایجاد نکنند.
راهکار:
- به شکست به عنوان بخشی از فرآیند یادگیری نگاه کنید. بسیاری از موفقترین افراد در جهان بارها شکست خوردهاند اما از شکستهای خود درس گرفته و دوباره تلاش کردهاند.
- تمرکز خود را بر روی مسیر و پیشرفتهای کوچک قرار دهید، نه بر نتیجه نهایی. هر گام کوچک به شما نزدیکتر به ایکیگای میرساند.
مثال:
یک کارآفرین که به راهاندازی کسبوکار جدید علاقه دارد اما از شکست در این مسیر میترسد، ممکن است از تلاش خود دست بکشد. با این حال، اگر این فرد به جای تمرکز بر نتیجه نهایی، بر یادگیری و تجربههایی که در طول مسیر کسب میکند تمرکز کند، میتواند از ترس خود عبور کرده و به ایکیگای خود نزدیکتر شود.
فشارهای اجتماعی و انتظارات بیرونی
بسیاری از افراد ممکن است به دلیل فشارهای اجتماعی یا انتظارات خانواده و جامعه، در مسیر یافتن ایکیگای خود دچار سردرگمی شوند. گاهی افراد به دنبال علایق و اهدافی میروند که به دلیل انتظارات دیگران است، نه به دلیل علاقه واقعی خودشان. این موضوع میتواند باعث دوری از ایکیگای واقعی شود.
راهکار:
- به انتظارات دیگران احترام بگذارید، اما تصمیمات خود را بر اساس خواستهها و علاقههای واقعی خود بگیرید.
- به خودتان اجازه دهید که به دنبال علاقههای خود بروید و از فشارهای بیرونی فاصله بگیرید. شجاعت دنبال کردن مسیر خود را داشته باشید.
مثال:
فردی که به موسیقی علاقهمند است اما به دلیل فشارهای خانواده مجبور به دنبال کردن حرفهای در زمینه مهندسی شده است، ممکن است در نهایت احساس رضایت نکند. این فرد باید با احترام به نظر خانواده، به دنبال علاقههای واقعی خود برود و در کنار شغل اصلی خود، به موسیقی نیز بپردازد و به تدریج راهی برای ترکیب علاقه و شغلش پیدا کند.
عدم تطابق بین علاقهها و فرصتهای درآمدزایی
یکی از چالشهای دیگر این است که ممکن است افراد علاقه و مهارتهای زیادی داشته باشند، اما نتوانند فرصتهایی برای کسب درآمد از آنها پیدا کنند. این موضوع میتواند مانع بزرگی برای دستیابی به ایکیگای باشد، زیرا هر چند ایکیگای به معنای زندگی معنادار است، اما برای ادامه زندگی نیاز به درآمد نیز وجود دارد.
راهکار:
- به دنبال راههای خلاقانه برای درآمدزایی از علاقههای خود باشید. ممکن است در ابتدا فرصتهای زیادی نبینید، اما با کمی خلاقیت و جستجو، راههای جدیدی پیدا خواهید کرد.
- به دنبال ترکیب علایق و مهارتهای مختلف برای ایجاد فرصتهای جدید باشید. گاهی ترکیب چند علاقه یا مهارت میتواند به شما در یافتن شغلی مناسب کمک کند.
مثال:
فردی که به نوشتن و سفر علاقه دارد ممکن است نتواند مستقیماً از سفر کسب درآمد کند، اما با نوشتن مقالههای سفرنامه یا ایجاد یک وبلاگ سفر میتواند از این راه به درآمد برسد. یا یک فرد هنری که به نقاشی علاقه دارد، ممکن است با آموزش نقاشی به دیگران یا فروش آثار خود از این راه درآمدزایی کند.
ابزارها و تمرینهایی برای کشف ایکیگای
برای کشف ایکیگای خود، روشها و ابزارهای مختلفی وجود دارد که میتواند به شما در رسیدن به شناخت عمیقتر از خود کمک کند. این تمرینها به شما کمک میکنند تا نه تنها علاقهها، مهارتها و نیازهای جامعه را بهتر بشناسید، بلکه به این سوال پاسخ دهید که چگونه میتوانید از آنها برای خلق زندگی معنادارتر و با ارزشتر استفاده کنید. در ادامه چند تمرین و ابزار کاربردی برای یافتن ایکیگای ارائه میشود.
تمرین دایرههای ایکیگای
یکی از شناختهشدهترین روشها برای یافتن ایکیگای، استفاده از نمودار دایرهای ایکیگای است که شامل چهار دایره اصلی میشود. هر دایره یکی از چهار عنصر ایکیگای (علاقهها، مهارتها، نیازهای جامعه و آنچه بابت آن پول دریافت میکنید) را نشان میدهد. این دایرهها در مرکز با یکدیگر تداخل پیدا میکنند و در این نقطه تلاقی، شما ایکیگای خود را پیدا خواهید کرد.
نحوه انجام تمرین:
- یک نمودار با چهار دایره رسم کنید که هر یک از آنها نشاندهنده یکی از چهار عنصر ایکیگای باشد.
- در هر دایره، موارد مرتبط با خود را بنویسید. مثلاً در دایره «علاقهها»، فعالیتهایی که دوست دارید و از انجام آنها لذت میبرید را بنویسید.
- در انتها ببینید که چه مواردی در تمامی دایرهها مشترک هستند. آن نقطه مشترک میتواند ایکیگای شما باشد.
مثال:
فرض کنید شما به تدریس علاقه دارید، در آموزش مهارت دارید، نیاز جامعه به آموزشهای کاربردی و مدرن را درک میکنید، و میتوانید به عنوان معلم یا مربی کسب درآمد کنید. این تداخل چهار عنصر میتواند نشاندهنده ایکیگای شما در زمینه آموزش باشد.
خودکاوی و نوشتن روزانه
یکی از ابزارهای ساده اما بسیار کارآمد برای کشف ایکیگای، نوشتن روزانه است. نوشتن به شما کمک میکند افکار خود را مرتب کنید و به عمق بیشتری از خواستهها و انگیزههای خود دست یابید. با نوشتن منظم و ثبت افکار و احساسات، میتوانید الگوهایی را پیدا کنید که به کشف ایکیگای شما کمک کنند.
نحوه انجام تمرین:
- هر روز صبح یا شب زمانی را به نوشتن اختصاص دهید. درباره آنچه که شما را خوشحال یا ناراحت میکند، فعالیتهایی که از آنها لذت میبرید و مشکلاتی که با آنها مواجهید بنویسید.
- پس از چند هفته، نوشتههای خود را مرور کنید و به الگوهایی که در افکارتان ظاهر میشوند توجه کنید.
- به این فکر کنید که چه فعالیتهایی به شما حس ارزشمندی و هدفمندی میدهند.
مثال:
فردی که هر روز درباره تجربیات کاری و شخصی خود مینویسد، ممکن است پس از مدتی متوجه شود که در هنگام انجام کارهای تیمی و کمک به دیگران بیشترین احساس خوشحالی و رضایت را دارد. این فرد میتواند با توجه به این الگو، به ایکیگای خود در زمینه کار تیمی و رهبری پی ببرد.
مدیتیشن و ذهنآگاهی (Mindfulness)
مدیتیشن و ذهنآگاهی ابزارهایی هستند که به شما کمک میکنند با آرامش ذهنی و تمرکز بیشتر، به خود و دنیای اطراف نگاه کنید. با تمرکز بر لحظه حال و خودشناسی عمیقتر، میتوانید به شناخت بهتری از علاقهها، ارزشها و اهداف خود دست پیدا کنید.
نحوه انجام تمرین:
- روزانه چند دقیقه مدیتیشن کنید و به تنفس خود توجه کنید. در این زمان، ذهن خود را از افکار مزاحم خالی کرده و فقط بر لحظه حال تمرکز کنید.
- پس از مدیتیشن، به احساسات و افکاری که در طول روز تجربه کردهاید فکر کنید. چه چیزهایی به شما حس آرامش و خوشبختی داده و چه چیزهایی باعث استرس و ناراحتی شده است؟
- ذهنآگاهی به شما کمک میکند تا به احساسات و تجربیات خود با دقت بیشتری نگاه کنید و به سمت ایکیگای خود هدایت شوید.
مثال:
فردی که به طور منظم مدیتیشن میکند، ممکن است متوجه شود که در هنگام کمک به دیگران یا تعامل با طبیعت بیشترین حس آرامش و خوشحالی را دارد. این بینش میتواند به این فرد کمک کند تا ایکیگای خود را در زمینههای مربوط به مراقبت از دیگران یا حفظ محیطزیست پیدا کند.
مصاحبه با خود (Self-interview)
یکی دیگر از تمرینهای کاربردی برای یافتن ایکیگای، مصاحبه با خود است. در این روش، شما خودتان را به عنوان یک مصاحبهگر تصور میکنید و سوالاتی در مورد زندگی، علایق و اهداف خود میپرسید. این تمرین به شما کمک میکند تا به صورت عمیقتری به افکار و احساسات خود توجه کنید و از دیدگاههای مختلف به مسائل نگاه کنید.
نحوه انجام تمرین:
- چند سوال درباره علاقهها، اهداف و ارزشهای خود تهیه کنید. این سوالات میتواند شامل موارد زیر باشد:
- چه فعالیتهایی به من حس رضایت و خوشبختی میدهد؟
- اگر پول و زمان محدودیتی نداشت، چه کاری را در زندگیام انجام میدادم؟
- چه چیزی به زندگی من معنا میدهد؟
- به سوالات به دقت و با صداقت پاسخ دهید. نتایج این مصاحبه میتواند به شما کمک کند تا به شناخت عمیقتری از خود برسید.
مثال:
فردی که به این سوال پاسخ میدهد که «اگر پول محدودیتی نداشت، چه کاری را در زندگی انجام میدادی؟» ممکن است متوجه شود که به سفر و ماجراجویی علاقهمند است. این علاقه میتواند بخشی از ایکیگای او باشد و او را به سمت شغلی در زمینه گردشگری یا عکاسی سفر هدایت کند.
پرسیدن بازخورد از دیگران
گاهی افراد ممکن است خودشان به سختی بتوانند علاقهها و مهارتهای خود را به درستی تشخیص دهند. در چنین مواقعی، گرفتن بازخورد از دیگران میتواند بسیار مفید باشد. افراد نزدیک به شما میتوانند دیدگاههای جالبی درباره مهارتها و علاقههای شما ارائه دهند که ممکن است خودتان به آنها توجه نکرده باشید.
نحوه انجام تمرین:
- از دوستان، خانواده یا همکاران خود بخواهید تا به شما بازخورد دهند و نظر خود را درباره نقاط قوت، مهارتها و علایق شما بیان کنند.
- این بازخوردها را بررسی کرده و ببینید که آیا الگوها و نقاط مشترکی در آنها وجود دارد یا خیر.
مثال:
فردی که از دوستان و همکارانش بازخورد دریافت میکند، ممکن است متوجه شود که دیگران او را به عنوان فردی با مهارتهای خوب در حل مسائل و مدیریت بحران میشناسند. این بازخورد میتواند به او کمک کند تا به سمت شغلی در زمینه مدیریت پروژه یا مشاوره هدایت شود.
مثال های عملی از یافتن ایکیگای
در این بخش، دو شخصیت خیالی را تصور میکنیم که هر کدام ایکیگای خود را در حوزههای مختلف پیدا میکنند؛ یکی در آموزش زبان انگلیسی به صورت آنلاین و دیگری در طراحی لباس.
شخصیت اول: علی، مدرس آنلاین زبان انگلیسی
علی یک پسر جوان است که از دوران کودکی به یادگیری زبانهای خارجی علاقهمند بوده است. او زبان انگلیسی را با تسلط کامل یاد گرفته و همیشه از کمک به دوستان و همکلاسیهای خود در یادگیری این زبان لذت میبرد. پس از فارغالتحصیلی در رشته زبان انگلیسی، علی به دنبال شغلی است که هم به او احساس رضایت بدهد و هم بتواند از آن درآمد کسب کند. او متوجه میشود که آموزش به دیگران چیزی است که واقعاً از آن لذت میبرد و در آن مهارت دارد. اما هنوز نمیداند چگونه این علاقه و مهارت را به شغلی تبدیل کند که بتواند نیازهای مالیاش را نیز برآورده کند.
کشف ایکیگای علی:
یک روز، علی تصمیم میگیرد که به صورت آزمایشی یک کلاس آنلاین زبان انگلیسی برای دوستان و آشنایان برگزار کند. تجربه این کلاس به او نشان میدهد که او نه تنها از تدریس لذت میبرد، بلکه به راحتی میتواند دانش خود را به دیگران منتقل کند. همچنین، علی متوجه میشود که با توجه به تقاضای بالای یادگیری زبان انگلیسی در جامعه، این مهارت میتواند به یک منبع درآمد مناسب تبدیل شود.
علی به این نتیجه میرسد که:
- علاقهاش به یادگیری و آموزش زبان انگلیسی است.
- مهارتش در تسلط بر زبان انگلیسی و توانایی آموزش آن به دیگران است.
- نیاز جامعه به یادگیری زبان انگلیسی، به خصوص به صورت آنلاین، بسیار بالاست.
- با کسب درآمد از طریق تدریس زبان انگلیسی به صورت آنلاین، میتواند نیازهای مالی خود را برآورده کند.
علی ایکیگای خود را پیدا کرده است: تدریس زبان انگلیسی به صورت آنلاین. او اکنون یک وبسایت و پلتفرم تدریس آنلاین راهاندازی کرده و کلاسهای زنده و ضبط شده ارائه میدهد. هر روز صبح با انگیزه و اشتیاق به کار خود مشغول میشود و از اینکه میتواند هم به دیگران کمک کند و هم از کاری که عاشقش است درآمد کسب کند، احساس رضایت عمیقی دارد.
شخصیت دوم: سارا، طراح لباس
سارا از دوران کودکی به طراحی و دوخت لباس علاقه داشته و همیشه ایدههای خلاقانهای برای لباسهای جدید داشته است. او در دانشگاه طراحی لباس خوانده و بعد از فارغالتحصیلی در یک شرکت مد به عنوان دستیار طراح مشغول به کار شده است. با این حال، سارا احساس میکند که کار در شرکتهای بزرگ، آن گونه که میخواهد، به او اجازه خلاقیت نمیدهد و احساس رضایت کامل از کار خود ندارد.
کشف ایکیگای سارا:
یک روز، سارا تصمیم میگیرد که چندین طرح لباس جدید که ایدههای شخصی خود را در آنها پیاده کرده، به صورت آزمایشی طراحی و در صفحات مجازی منتشر کند. او متوجه استقبال زیاد از این طرحها میشود و افراد زیادی از او میخواهند که برایشان لباسهای سفارشی طراحی کند. این تجربه به سارا نشان میدهد که او میتواند به جای کار برای دیگران، به صورت مستقل به طراحی لباس بپردازد و با خلاقیت خود به مردم کمک کند تا به استایل شخصی خود دست پیدا کنند.
سارا به این نتیجه میرسد که:
- علاقهاش به طراحی لباس است.
- مهارتش در طراحی و دوخت لباسهای منحصر به فرد است.
- نیاز جامعه به لباسهای خاص و شخصیسازی شده در حال افزایش است، به خصوص با توجه به علاقه مردم به پوشاکی که هویت شخصی آنها را نشان دهد.
- او میتواند با طراحی لباسهای سفارشی و فروش آنها به صورت آنلاین، کسب درآمد کند.
سارا تصمیم میگیرد که کسبوکار طراحی لباس خود را راهاندازی کند. او اکنون با خلاقیت و عشق به طراحی، لباسهای منحصر به فردی برای مشتریان طراحی میکند و از اینکه میتواند از استعداد و علاقه خود درآمد کسب کند، احساس خوشبختی میکند.
ایکیگای یک مفهوم قدرتمند و ارزشمند است که به افراد کمک میکند تا زندگی خود را معنادارتر و هدفمندتر کنند. این فلسفه به شما نشان میدهد که چگونه میتوانید علاقهها، مهارتها، نیازهای جامعه و کسب درآمد را با یکدیگر ترکیب کنید تا زندگیای پر از شادی، رضایت و هدفمندی داشته باشید.
حیف که بهترین سالهای عمرم را در دانشگاه برای رشته ای که دوست نداشتم و درآمد چندانی هم بعد از فراغت از تحصیل نداشت هدر دادم
کاش این مطلب را در ۱۸ سالگی خوانده بودم